محل تبلیغات شما
  هم دردی و هم درمانی چون اسم تو عشق است تا اگر کسی تجربه نکند نداند که چه درد شیرینی است.
حال میروی و من از رفتنت بیقرارم بیقرار که چون طاقت بی تو بودن را ندارم که ندار
یک عمر ندانستم دل دادن و عاشق در دل چگونه است که ای کاش نمیدانستم و نمیدانستم 
 اگر عاشق شدی شاید روزی هزاران بار باید بمیری و یا روزی میرسد که مانند ابر بهار گونه هایت خیس از باران چشمهایت میشود
اما من این باران را میپذیرم که چون دل خواهان این باران است

مسیحیت و اسلام در یک قلب

فهمیدن و درک دوست داشتن

میل رفتن هست اما بیقرارم بیقرار

باران ,دل ,چون ,عاشق ,بیقرارم ,تو ,این باران ,بیقرارم بیقرار ,که چون ,باید بمیری ,بار باید

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sadra ansari وبلاگ مهدی حبیب اللهی(mahdi_habibollahi) gledagadsys Amy's game pringuardsese ساخت ویلا Patricia's style خرید عینک آفتابی | فروشگاه ایکس شاپ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها قفل الکترونیک