بنام خالق انسان
رفتن و نماندن کار آدمها است , این آدمها با نقاب می آیند و نمیمانند و یک روز هم چمدان دل خودشان را جمع میکنند و میبندند میروند و اصلا هم برای این آدمها مهم نیست که چه بر سر طرف مقابل خودشان می آید با این رفتن و اصلا هم مهم نیست که چطور دل میشکنند , ماندن فقط و فقط کار انسانها است حتی اگر هم دل آنها بشکند باز هم میمانند و اصلا رفتن را نمیدانند اصلا دل شکستن بلد نیستند انسانها , ای وای از این ماندن که کار دیوانه هاست که فقط از دیوانه ها بر می آید دلشان بشکند و بمانند , دیوانه کارش دیوانگیست و ماندن و بودن دیوانگی میخواهد , وای چه خوب میشود این دیوانه ها در این دنیا بین این آدمهای نقاب به چهره وجود داشته باشند و زندگی کنند و دنیا را این دیوانه هایی بنام انسان پر کنند
درباره این سایت